اقتدار و اتوریته قانون بهتر از بازدید سرزده
۱۴۰۰/۱۰/۲۱ ۱۸:۵۴ چاپ کدخبر: 17149آفتاب ایلام |اقتدار و اتوریته قانون بهتر از بازدید سرزده
آفتاب ایلام- "بازدید سرزده"، "حضور میدانی" و یا هر عنوان و تیتری برای اقدام امروز حسن بهرام نیا در بازدید از نانواییهای سطح شهر انتخاب کنیم. اقدام استاندار ایلام در این شرایط و در جامعهای که "بازدید سرزده"، "حضور میدانی" مطلوب و مورد علاقه مردم است. اقدامی پسندیده است.
استاندار ایلام در این بازدید به وضعیت نابسامان پخت، کیفیت و بهداشت ورود و در جلسه شورای آرد و نان استان به ارائه راهکار پرداخت و با فٌرجه یک ماهه خواهان بسامان شدن تولید و پخت نان شد و جمله کلیدی خود را بیان کرد و آن این بودکه" با این وضعیت تورم و گرانی بگذارید مردم حداقل نان سالمی داشته باشند و مصرف کنند".
اما اگر حسن بهرام نیا در زمان تصدی خود بر مسند استانداری ایلام بتواند به جای "بازدید سرزده" که محصول جوامع ارباب رعیتی است، ترس و اطاعت از فرد به جای ترس و اطاعت از قانون را حاکم کند و تلاشش بر آن باشد که قانون را که در این استان در بسیاری جهات اقتدار و اتوریته خود را از دست داده است احیاء کند . اگر هیچ عملکرد دیگری هم نداشته باشد میتوان او را در زمره استانداران موفق ادوار گذشته و آینده این استان قرار داد..
بی شک، استاندار ایلام از نگارنده این سطور بیشتر و بهتر بر این نکته واقفند که اگر قانون مانند شمشیر دموکلس بالای سر کارمندان و کارکنان دولتی و ارائه کنندگان خدمات و تولید در بخش خصوصی آویزان شود کسی جرات تخطی از آن را به خود نمی دهد و در چنین شرایطی دیگر نیازی به اسطوره «شاه عباس و رضاشاهی» نخواهد بود.
انداختن نانوای کم فروش در تنور داغ و نشاندن مهندس سازنده پل به هنگام عبور اولین قطار از زیر پل باز تولید جامعهای است که متصدیان امور آن نگاه "خانخانی و ارباب- رعیتی" دارند و در چنین شرایطی ترس از شلاق ارباب است که امور را رتق و فتق خواهد کرد.
چنین بازتولیدی زیبنده جامعهای توسعه یافته نیست که امید بر آن است استاندار ایلام به حد وسع و توان توام با بازدیدهای سرزده و حضورهای میدانی به سمت و سوی حاکمیت قانون در استان ایلام پیش برود .
"بی جهت نیست که میرزا یوسف خان مستشارالدوله که رساله «یک کلمه» را صد و پنجاه سال پیش نوشته است، اصلیترین نیاز جامعه ایران که عامل و باعث اصلی تفاوت ایران و اروپا شده را کلمه «قانون» معرفی کرده است. و بی جهت نیست که میرزا یوسف خان به خاطر نوشتن همین رساله به دستور ناصرالدین شاه اموال و خانه اش غارت و خود به غل و زنجیر کشیده شده و آنقدر کتاب یک کلمه را بر سرش کوفته اند که بر اثر عوارض آن، چشمانش آب آورده است... ".
انتهای پیام/رضا میرزاد
نویسنده: رضا میرزاد