شنبه، 08 اردیبهشت 1403| 27 April 2024

آفتاب ایلام |آی آدم ها

آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید

یک نفر از" فقر " دارد می سپارد جان

آفتاب ایلام| تصورم آن است که شاعر بلند آوزه ایران"   نیما یوشیج " سوای هر تفکر و تعلقی که وابسته بوده و یا هر تفکر و تعلقی که با او مخالف یا موافق است. واقعیتی را در شعر خود  بیان کرده است که امروز در استان ایلام و در کوچه و پس کوچه‌های این شهر در حال تحقق است و این واقعیت "فقر"، "گرسنگی" و "مرگ "از نداری است.

که نگارنده این سطور به جای واژه "آب" در شعر "نیما" واژه "فقر" را جایگزین کرده است. چرا بدان جهت که امروز صبح برای مخاطبان رسانه خود به رسم معمول  در فضای مجازی "واتساب" و"تلگرام" پیام‌های "صبح بخیر" ،"گل و بلبل" و "سخنان امید دهنده فرستادم که یکی از این مخاطبان در پاسخم نوشت" صبحانه خورده‌اید!!!"

  گفتم: نه

شما: چی؟

گفت: ما نداریم.

گفتم یعنی چی ندارید؟ بی درنگ تصویری از یخچالش را برایم فرستاد که به جزء دو تکه نان آثاری از خوردنی و داشتنی در آن نبود.

گفت وگو را با او ادامه دادم و از داشتن "روغن" و" گوشت" و... پرسیدم و پاسخ شنیدم که در هفته گذشته تونسته ام "یک کیلو برنج" برای خانواده ام بخرم و هاکذا.

اصرار و التماس من برای کمک به وی بی نتیجه و زیر بار کمک و مساعدت نرفت و معتقد بر آن بود که "خدا روزی رسان است" و نیازی به زحمت شما نیست و....

اصرار بیشتر بی فایده و متانت طبع و توکلش بیش از من و ما به خدا بود و نه از نهادهای حمایتی طلب و نه نیازمند گدای "کمک" از هر نوعی که تصور داشته و داریم داشت.

بیان این "گفت و شنید" نه برای طلب کمک و نه ترحم و نه  سیاه نمایی است بلکه بیان واقعیت وتلنگر به آنانی است که در هر پست و مقام و جایگاه اجتماعی قرار دارند بوده و بدانند که :

آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید

که گرفتستید دست ناتوانی را

تا توانایی بهتر را پدید آرید

آن زمان که تنگ می بندید

بر کمرهاتان کمربند

در چه هنگامی بگویم من ؟

یک نفر در "فقر و نداری و نداشتن نان" دارد می کند بیهوده جان قربان

 



نویسنده: رضا میرزاد
همرسانی کنید:

نظر شما:

security code

کلیه حقوق این پایگاه متعلق به وب سایت خبری آفتاب ایلام است و استفاده از اخبار و محتوا با ذکر منبع مجاز است
طراحی و پیاده سازی توسط: بیدسان