۱۳۹۸/۰۸/۲۳ ۱۹:۲۷
آفتاب ایلام - چقدر دیوارهای این شهر کوتاه هستند، آسمان ما چرا این رنگی است.؟
این همه آدم چرا در هم می لولند؟ بیکاری چرا بیداد می کند؟
بافت های فرسوده نباید این گونه باشد. دلیلی ندارد با وام های بهره زیاد، بانک ها مردم را به استثمار بکشند. این خیابان ها شایسته این مردم نیست.
دلیلی نمی بینم هر خانواده ای این همه فارغ التحصیل بیکار داشته باشد.
قسم به قرآن این شهر درست می شود.
آقا کم کاری بیش از این گناه کبیره محسوب می شود. نمی دانم کی باید درست بشود.
آقا شعار بس است. روی دیوارهای شهر این همه بی نظمی وجود دارد و کسی جواب گو نیست.
این حرف ها را در زمان انتخابات به کرار می شنویم و برایشان کف می زنیم و هورا می کشیم.
یکی می آید و می گوئید این شهر به کاندید جوان نیاز دارد تا با همتی بلند درستش کند.
دیگری برای تکرار یک نماینده با تجربه داد سخن می راند و گلو پاره می کند.
یکی از سیاستمدار کار کشته می گوید و با سخنان هیجانی اش ما را در کنار خیابان به سمت محل تبلیغاتی اش می کشاتد.
دیگری از حقوق معطل مانده شهروندان می گوید و اعلام می کند این شهر را مگر یکی که به قوانین آشنایی دارد درست کند.
چقدر از این حرف های تکراری شنیدیم. بس است.
ولی من می گویم این شهر را من درست می کنم. این بار به من اعتماد کنید مانند این همه سال که به کاندیدهای از جنس های مختلف اعتماد کردید.
خیلی رفتن و بعد از نماینده شدن پشت سرشان را هم نگاه نکردند. شاید آبی که پشت سر آنها ریختید کاملا زلال و شفاف نبوده است.
من کاندید اصلح شما هستم. من همه چیز را برای شما مهیا می کنم.
آقا به طور مثال بروید از گوسفندان ورودی شهر بپرسید که کی قرار بوده سامان دهی بشوند تا چهره شهر عوض شود.
آقا مگر جابجایی گوسفندان به نماینده مربوط می شود.
بله که می شود. مگر قول دادن استخدام فرزندان شما به نماینده مربوط می شود.
بله که می شود.
اصلا نماینده درست شده که همه چیز به او مربوط شود جز قاتون گذاری.
دوستان گرامی استخدام کردن فرزند شما با رابطه که نیاز به قانون ندارد.
من کارخانه های عظیمی برای شما راه اندازی خواهم کرد.
چنان که وقتی یاران اصحاب کهف از خواب بیدار شدن از این همه شکوفایی کف کنند و دوباره سر بر بالین بگذارند و هزار سال دیگر بخواب بروند.
مردم عزیز ساده نباشید، یک نفر نیاید و بگوید من اصلاح طلبم و بلد نباشد موهای فرزند خودش را هم درست اصلاح کند.
دیگری نیاید و بگوید من اصول گرا هستم و پایبند به هیچ اصولی نباشد.
یکی نیاید و بگوید من چپم و با دست چپ برای شما نامه به فلان اداره بنویسد .
راستی من راستگو هستم یا دروغ گو این را هم نمی دانم.
من می خواهم نماینده راستین شما باشم.
نه چپ باشم و نه راست نه با میانه صبحانه خورده باشم و نه با معتدل ها شنا کرده باشم. من شنا گر خوبی هستم و در نا آرام ترین اقیانوس شما را آرام به خواب می کنم.
در چنان خواب عمیقی که متوجه تعطیل شدن کارخانه های ورشکست شده این استان نباشید.
این خواب آنقدر لذت بخش است که اصلن دوست ندارید بیدار شوید.
این خواب فقط تنها می تواند با صدای خروس های بازار خرم آباد بیدار شود
شما مرا باور کنید. من به رای شما نیاز دارم. جبران می کنم. خیالتان راحت باشد. تنها چند نفر از بستگان بیکار مانده اند که به لطف شما شاغل خواهند شد.
راستی یادم رفت از معلمان عزیز تشکر کنم که پای ثابت گرمی این بازار هستند. در حالی که دکان آموزش و پرورش روزبروز دارد بی رونق تر از علم و دانش می شود.
از معلمان عزیز و دانشگاهیان محترم این درخواست را دارم برای ما و دانش آموزان و دانشجویانشان شیوه درست انتخاب کردن نماینده را بیان کنند نه تبلیغ برای فردی که شایستگی نماینده شدن را ندارند.
ما هنوز به معلمان و اساتید دانشگاه به عنوان نیروهای مرجع اعتماد داریم.
(عبدالرضا شهبازی)
منبع: یافته
