آفتاب ایلام | در کتاب "جامعهشناسی نخبه کشی" نوشته رضا علی قلی میخواندم؛ وجه نظر امیرکبیر در مورد روزنامه آن بوده است که «اطلاع یافتن دولت از وضع جهان و دیگر، پرورش عقلانی مردم و آشنا کردن آنها بادانش جدید و احوال دیگر کشورها بود. روزنامه را بدان جهت میخواست که بر دانش و بینش آنها بیفزاید و نیز سبب دانایی و بینایی اهالی دولت علیّه شود. امیر مقرر کرده بود که هر کس ۲۰۰ تومان در سال، حقوق دیوانی دارد، به ۲ تومان اجیر یا آبونه ی روزنامه شود و کلیه رجال و کدخدایان و رجال شهری را ثبتنام کرده بود که روزنامه، اجیر شوند و از این طریق به کم و کیف دنیا مطلع گردند».
با خواندن وجه نظر امیرکبیر به روزنامه [ رسانه امروز اعم از مجازی و مکتوب ] این سؤال برایم پیش آمد که چرا امیرکبیر در بیش از یک قرن به نقش و اثرگذاری رسانه آگاه و آن را اطلاع یافتن دولت از وضع جهان، پرورش عقلانی مردم و سبب دانایی و بینایی اهالی دولت میدانست و امروز در آغازین روزهای قرن بیست و یکم در استانی به نام ایلام رسانه در غربت قرارگرفته است.
چرا برخی مسئولان استانی از رسانه گریزان و نشستها ، جلسات خود را در نبود رسانه برگزار میکنند و از رسانه گریزانند .
چرا؟ گاهی برخی از مسئولان لیلی به لا لای آن رسانه میخوانند و بعد از رسیدن به خر مراد میگذرند و میگذارند تا روز خبرنگار، مصاحبه و مناسبتی و نشست مطبوعاتی و در آن روز و مصاحبه و نشست بهجای خبر به شعار روی میآورند و بهجای مطلب پُز میدهند.
پاسخی که یافتم ترس مسئولان از شفافیت غربت حاملین حقالناس در ایلام شده است و این ترس از شفافیت آنان را غافل از این کرده است که؛ حلقه وصل مردم و مسئولان رسانه است و بدون حضور رسانه و پایکار بودن آن طرحها و برنامهها به کارایی نمیرسند و ابتر باقی میمانند.گفته مسئولان به دل مردم نمینشیند ، افکار عمومی بافته آنان را پنبه میکند و اعتماد عمومی به عملکردها (اگر وجود داشته باشد) منفی است.